من: الو سلام بفرمایید!
خانومه:سلام و زهرمار چرا سکه ی مهریه این ماهم نیاوردی بدی!؟
من:جااااانم؟ خانوم اشتباه گرفتی!
خانومه: تو غلط کردی! فکر کردی صدات عوض کنی نمیشناسمت؟ اگه امروز سکه رو نیاوردی ازت شکایت می کنم!
من:عه! خانوم محترم به جون خودت من زن ندارم واشتباه گرفتی! شماره ی که گرفتی یه نگاه بنداز! خدافس!
اومدم قطع کنم که گفت: به جون دخترم اگه ازت شکایت نکردم حالا ببین!
ازاونجاییکه اسم دخترمون آورد ومنم به دخترم حساسم اعصابم خورد شد و گفتم:
به جون دخترم من شوهرت نیستم برو هر غلطی می خوای بکن!
(درسته دختر ندارم ولی آرزوی داشتنش که دارم!)
خلاصه قطع کردم و دو دقیقه بعد دوباره زنگ زد وگفت:
آقاببخشید شماره تون اشتباه گرفته بودم بجای هفت،هشت گرفته بودم!
من:خواهش می کنم موفق باشید.خدافس.
خانومه:ممنون حالا اسمتون چیه!؟
من: عه! خانوم روز خوبی براتون آرزو دارم خدافس.
خانومه: مرسی ولی نگفتی اسمت چیه!
من: خانوم من اهلش نیستم شماهم لطف کنید دیگه زنگ نزنید مرسی اه!
خانومه:اییش ازخداتم باشه عتیقه!
قطع کردم و به این فکر کردم که مسبب اصلی طلاق واقعا ازدواجه! واینکه مردم مزاحم تلفنی دارن و ماهم مزاحم! شانس نداریم که! والا نداریم!
دخترم! عسلم کجایی!
برچسب : نویسنده : zendegi-haminasto بازدید : 71