کجاست ستاره...؟

ساخت وبلاگ
کودکی بیش نبودیم ودرهوای خنک شبهای تابستان در حیاط و  درآغوش گرم زمین،مادرم،برای کودکانش جای می انداخت ودست نوازشی برسرشان می کشید وبوسه ای مهمان پیشانی اشان می کرد و می گفت: بخوابید نازنین کودکانم ومیرفت.ولی این تازه شروع شب بیداری مابود و باچشمانی کاوشگر بدنبال بزرگترین ستاره آسمان بودیم تابه تملک خوددرآوریم و بگوییم: این، ستاره من است.وبرسر تصاحب بزرگترین ستاره چه بحثها که پیش کشیده نمیشد.اما من، نه به دنبال بزرگترین ستاره بودم ونه بدنبال پرنورترین.چراکه ستاره من هنوز، یاکه متولد نشده بود ویاکه آنسوی آسمان بود و قصد سفربه سمت چشمان من را نداشت.تابه امروز.

کجاست،ستاره آسمان تاریک زندگی من؟

+ نوشته شده در  پنجشنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۶ساعت 18:52&nbsp توسط آقای ج  | 

زندگی همین است...
ما را در سایت زندگی همین است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegi-haminasto بازدید : 54 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 23:16